امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

دفترچه خاطرات

مریضی ها و عکسای نوزادی امیرمهدی جون

سلام شیرین عمه خوبی قربونت برم ؟ امروز میخام از مریضی های این چند وقت قبل بگم که همش بیقرار بوی دندونات از یه طرف آفت دهنت از یه طرف سرماخوردگیتم از یه طرف حسابی لاغرشدی الهی عمه فدان بشه که اینقدر مریض بودی ت ازه امروز یکم سرحال اومدی ، تو این چند وقت از بس دکتر رفتیم دیگه خانم دکتر میرکاظمی باهات دوست شده هر دفه میرفتیم بهت بیسکوئیت میداد تو هم اونقد خوشمزه میخوردی که خانم دکتر عاشق بسیکوئیت خوردنت شده بود و میگفت تو بدون نوبت ویزیت بشی راستی عزیز دلم یاد گرفتی دست بزنی دعواکنی عاشق ددرم که هستی فزبونت بره عمه هرکی میخاد بره بیرون زود دنبالش راه میافتی . جیگرم خیلی شیطون و بازیگوش شدی باید یکی با...
18 ارديبهشت 1391

امیر مهدی جون یکی یه دونه خونه ما

سلام عزیز دل عمه عمه جونی این روزا خونه مادرجون حال و هوای دیگه ای داره ، از ساعت ٤ تا ٣٠/٥ روضه است به مدت ٧ روز که ٣ روزش گذشت و امروز که این مطلبو میذارم برات روز چهارمه تو هم هر روز زودتراز همه میای و توی آشپزخونه پیش خانوما میشینی ، البته ناگفته نمونه چندروزی هست یکم بداخلاق شدی یکم ها زیاد نه چون دندونای نازت دارن درمیان البته از پایین ٢ تا از دندونات نیش زدن و تو همش میخای همه رو گاز بگیری قربونت برم ولی بهت حق میدیم خب درد داری نفسم وگرنه پسر خوش اخلاق و نازی هستی و خیلی دوست داشتنی عکسای نازتو که توی روضه گرفتم ازت میذارمشون   خب عمه جونی الهی عمه قربون اون خنده های نازت بشه روز جمعه که روز دوم ...
10 ارديبهشت 1391
1